بينش معماري ارگانيك ريشه در فلسفه رمانتيك دارد .رمانتيسم يك جنبش فلسفي وهنري وادبي است كه در اواخر قرن هيجده ونوزده ميلادي در شمال غرب اروپا شكل گرفت وبه ساير مناطق اروپا وامريكا سرايت كرد.اين جنبش واكنشي در مقابل خرد گرايي عقل مدرن بود .

فردريش ويلهم شيلينگ كه يكي از بنيان گذاران مهم فلسفه رمانتيك محسوب ميشود معتقد بود كه طبيعت جزيي از خود انسان است و بين انسان وطبيعت جدايي نيست.

معماري ارگانيك در امريكا در قرن 19 توسط فرانك فرنس و لويي ساليوان شكل گرفت اوج شكوفايي اين نظريه را مي توان در نيمه قرن اول بيستم در نوشتارهاي فرانك مشاهده كرد.



ساليوان كه خود از پايه گذاران سبك مكتب شيكاگو ومعماري مدرن در امريكا بود اعتقاد زيادي به فرم هاي طبيعي وسبك ارگانيك داشت .ساليوان به روشي معتقد بود كه مشابه پروسه به وجود آمدن در طبيعت بود. او براي اولين بار اصطلاح" فرم تابع عملكرد" را بيان نمود وچنين عنوان كرد كه بعد از مشاهده مستمر پروسه طبيعي به اين نتيجه رسيدم كه فرم تابع عملكرد است

يعني ساليوان فرم تابع عملكرد را در پروسه رشد وحركت طبيعي مي ديد.

از مشخصه هاي بارز اين ساختمان مي توان به پنجره هاي سرتاسري و كنسول نمودن بام ونشان دادن مصالح در ساختمان اشاره كرد .ازجمله شاخص ترين نمونه هاي اين ساختمان ها بايد از خانه روبي در حومه شيكاگو نام برد. در اوايل قرن بيسم به تدريج ايده هاي رايت در ساختمان هايش شكل مي گرفت . اگرچه رايت با تكنولوژي مدرن مخالفتي نداشت ولي تكنولوژي را وسيله اي براي رسيدن به يك معماري والاتر كه از نطر وي همانا معماري ارگانيك بود ميدانست وي در معماري ارگانيك نه عبارت را مشخص كرده بود:

الف) طبيعت: درختان وابرها فقط شامل بيرون نمي شدند بلكه شامل داخل بنا نيز مي شد .

ب) ارگانيك: به معناي همگوني و تلفيق اجزا نسبت به كل و كل نسبت به اجزا است.

ج) شكل تابع عمل كرد: عمل كرد صرف صحيح نمي باشد بلكه تلفيق فرم و عملكرد و استفاده از ابداع و قدرت تفكر انسان در رابطه با عمل كرد ضروري است. فرم و عمل كرد يكي است.

د) لطافت : تفكر و تخيل انسان بايد مصالح و سازه سخت ساختمان را به صورت فرم هاي دل پذير و انساني شكل دهد . مكانيك ساختمان بايد در اختيار انسان باشد و نه بالعكس.

ه) سنت: تبيعت و نه تقليد از سنت اساس تفكر معماري ارگانيك است.

و) تزيينات: بخش جدايي نا پذير با معماري است رابطه معماري با تزيينات مثل گل ها به شاخه هاي بوته مي باشد.

ز) روح: چيزي نيست كه به ساختمان القا شود بلكه در درون آن بايد وجود داشته باشد.

ح) بعد سوم : برخلاف اعتقاد عمومي بعد عرض نيست بلكه ضخامت و عمق است.

ط) فضا: عنصري است كه بايد دائما در حال گسترش باشد .

شاهكار معماري ارگانيك و رايت را مي توان در خانه ابشار در ايالت پنسيلوانيا در امريكا ديد.

رايت معتقد بود كه ماهيت ساختمان بايد نشان داده شود به گونه اي كه شيشه به عنوان شيشه وسنگ به عنوان سنگ به كار رود.

هرچند كه معماري ارگانيك بر خلاف كارهاي لوكوربوزيه صورتي جهاني نيافت ولي با اين حال پيرواني در ساير كشورها پيدا كرد. در ايران نيز مي توان در كارهاي مهندس هوشنگ سيحون و پارك جمشيديه معماري ارگانيك را مشاهده كرد.

خانه آبشار (تلفيق معماري وطبيعت)